Tuesday, June 24, 2008

-19






















آه چه مي‌بينم؟ اين صحنه‌هاي بي‌ناموسي ديگر چيست؟ نكند تمايلات واپس‌رانده شده فرويدي باشد كه از اعماق هزارتوي روانم سربرآورده است؟

....

راستي! اين خانومه توي عكس چقدر برام آشناست!













ببخشيد! اين خانومه توي عكس چقدر برام آشناست!





Thursday, June 19, 2008

#-20

خوب! البته تلاشتون در خور تحسينه، ولي بايد قبول كرد كه قضيه پيچيده‌تر از اين حرفاس!
من براي اينكه بتونم واقعه سرنوشت‌سازي رو كه در #5 رخ ميده توضيح بدم بايد كمي به گذشته برگردم...به ۱۵ ...نه ۲۰ تا قبل، وقتي كه كلاغ قصه ما يه روز كه داشت توي سوراخ سنبه‌هاي لونه‌اش دنبال شراب قديمي ميگشت براي اولين بار اين صحنه رو ديد...



Tuesday, June 17, 2008

still #4....

still #4!

چه فكري در مورد #۵ ميكنين؟
اگه منتظر يه بي‌ادبي از طرف كلاغ داستان ما هستين از الان بگم كه در اشتباهين